کد خبر: ۸۱۹۲
۰۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۰

رد «رَدِّه» در تاریخ مشهد

هویت رده، اصولا با شناخت و بررسی همین قلعه‌ها معنا پیدا می‌کند. طبق این گزارش و اظهارات اهالی قدیمی رده با سن بیش از نود سال، تعداد قلعه‌های این مزرعه بیشتر از سه تا بوده است.

واژه «قلعه» در گویش شمال خراسان، معنا و مفهومی متفاوت با آنچه در زبان فارسی عمومیت دارد، پیدا کرده است. در این منطقه، از روستا و آبادی، با نام «قلعه» یا مختصرا «قَلِه» یاد می‌کنند و حتی واژه «قلگی» را به‌جای واژه‌های «روستایی» و «دهاتی» به کار می‌برند. به یک معنا، «قلعه» را باید یک واحد مستقل در ساختار روستایی و حتی شهری شمال خراسان و اطراف مشهد بدانیم.

درباره اینکه چرا واژه «قلعه» به چنین وضعیتی در این منطقه دچار شده است، دلایل و توضیحات مختلفی وجود دارد. اما شاید بهترین توضیحی که بتوان در این‌باره داد، شیوع قلعه‌سازی در خراسان از دوره باستان تا دست‌کم یک سده اخیر باشد.

خراسان، تقریبا از زمانی که تاریخ ایران آغاز می‌شود، همیشه در معرض حملات مهاجمانی بوده است که برای غارت، از فرارودان به‌سوی ایران شرقی هجوم می‌آوردند؛ مهاجمان صحراگردی مانند «ماساژت‌ها»، «هون‌های سفید»، «ترکان»، «مغولان»، «ازبک‌ها» و «ترکمن‌ها»؛ به همین دلیل نیاز بود که شهر‌ها و روستاها، تاب‌آوری لازم را در برابر این هجوم‌ها داشته باشند و حتی فرهنگ عمومی مردم با این وضعیت خوبگیرد، بنابراین ساخت قلعه عمومیت یافت و درحقیقت، نبض آبادی و حیات، درون قلعه‌ها می‌تپید.

منظورم از بیان این مقدمه نسبتاطولانی، پرداختن به تاریخ محله‌ای در شمال شهر مشهد و حاشیه بولوار طبرسی‌شمالی است که درحقیقت باید آن را «ارباب قلعه‌ها» بدانیم. اگر حوصله کنید و همراهم شوید، متوجه خواهید شد که چرا. امروز به‌سراغ محله یا بهتر بگویم مزرعه قدیمی «رَدِّه» خواهیم رفت.


رده به روایت اسناد

محله رده امروز از غرب به بولوار طبرسی‌شمالی و از جنوب به بزرگراه شهیدبابانظر (مشهور به صدمتری) محدود می‌شود و از شرق هم با محله «پنجتن» همسایه است. احتمالا قدیمی‌ترین سندی که در آن نام رده ذکر شده است، وقف‌نامه مزرعه محراب‌خان، مربوط‌به سال ۱۱۲۰ قمری (۱۰۸۷ خورشیدی) و اواخر دوره صفویه (عهد شاه‌سلطان‌حسین صفوی) است.

در این وقف‌نامه، مزرعه رده، حد شمالی مزرعه محراب‌خان دانسته شده است؛ هرچند در اسناد وقفی دوره‌های بعد، مانند «طومار عضدالملک» (۱۲۷۳ قمری (۱۲۳۵ خورشیدی) رده را مزرعه‌ای در مجاورت مزرعه محراب‌خان معرفی کرده‌اند.

نام رده به‌طور مشخص در اسناد آستان‌قدس‌رضوی، از دوره افشاریه به این‌سو دیده می‌شود؛ مثلا سندی با شماره ۳۷۱۴۸ در مجموعه سند‌های مرکز اسناد آستان‌قدس وجود دارد که در سال ۱۱۵۹ قمری (آخرین سال حیات نادرشاه افشار) به رشته تحریر درآمده و در آن، از «صورت‌حساب تخفیف... بابت وظیفه کارکنان آستان‌قدس‌رضوی» سخن گفته شده است؛ به همین دلیل به‌نظر می‌رسد که باید رده را مزرعه‌ای مستقل بدانیم که تمرکز آن بر تولید گندم و جو بوده است.

اما نکته اینجاست که در اسناد دوره قاجار، ازجمله کتابچه‌های مربوط به دوره ناصرالدین‌شاه (این کتابچه‌ها را که «جغرافیا و نفوس خراسان در عصر ناصری» نام دارد، رضا نقدی تصحیح و یک‌جا منتشر کرده است) نشانی از رده به‌عنوان یک مزرعه مستقل دیده نمی‌شود و البته دلیل این مسئله، فعلا معلوم نیست.

باتوجه‌به اشارات و شواهدی که در اسناد مختلف به‌چشم می‌خورد، می‌توان این برداشت را به صحت نزدیک دانست که احتمالا بخشی از حقوق کارکنان و خادمان آستان‌قدس درقالب «وظیفه» و پرداخت گندم و جو، از محل مزرعه رده تأمین می‌شده است؛ به همین دلیل، باید دست‌کم بخشی از مزرعه، موقوفه امام‌رضا (ع) بوده باشد.

این موضوع را می‌توان از فحوای مکاتبات آستان‌قدس با اداره اوقاف در سال ۱۳۵۱ خورشیدی که در آن از رده، با عنوان «موقوفه رده» نام برده شده است، دریافت یا از سندی مربوط‌به سال ۱۳۳۵ خورشیدی -با شماره ۹۱۰۵۵- که در آن از «حسن شیخ‌زاده‌کرمانی خادم کشیک‌چهارم» به‌عنوان مستأجر مزرعه رده یاد شده است.

اما اسنادی هم وجود دارد که استقرار مالکیت خصوصی را در رده ثابت می‌کند؛ مثلا میان سند‌های موجود در مرکز اسناد آستان‌قدس‌رضوی، سند با شماره ۹۹۴۱۸ وجود دارد که در آن، از «محمدتقی دربان و پدرش» با عنوان «مالکین مزرعه رده» یاد می‌شود.

آن‌ها با «عباس خدابخش، دربان کشیک‌اول و مأمور آستان‌قدس در مزرعه محراب‌خان» اختلاف‌هایی داشتند که باعث حضور هر دو طرف در اداره نظمیه مشهد شده بود یا سندی دیگری که با شماره ۹۶۹۷۵ و در سال ۱۳۱۱ خورشیدی تنظیم شده است، به گزارش «احداث جوی در اراضی محراب‌خان توسط مالکین مزرعه رده و التزام از حسین‌علی مستأجر آن جهت پر کردن جوی مذکور» اختصاص دارد و نشان می‌دهد که «حسین‌علی» فوق‌الذکر، ۹۱ سال قبل، مستأجر یا دست‌کم یکی از مستأجران مزرعه رده بوده است.

مروری بر اسناد موجود گواهی می‌دهد که بخش مهمی از مستأجران و مالکان مزرعه رده، ظاهرا از خادمان و کارکنان آستان‌قدس‌رضوی بوده‌اند و این موضوع نمی‌تواند اتفاقی باشد و باید درباره چرایی آن به‌صورت مبسوط، تحقیق کرد.

 

رد «رَدِّه» در تاریخ مشهد

 

اجتماع قلعه‌های همسایه

مهدی سیدی در کتاب ارزشمند «نگاهی به جغرافیای تاریخی شهر مشهد» می‌نویسد: «قلعه قدیمی رده که دارای حدود هشتاد خانوار و شامل سه دِه به نام‌های قلعه‌نو، قلعه گنابادی‌ها و قلعه کهنه بوده، اکنون در سمت راست بولوار شمالی طبرسی قرار گرفته است».

هرچند که استفاده از عنوان «ده» برای این سه قلعه قدیمی، کمی دور از ذهن به نظر می‌رسد، وجود این تعداد قلعه برای استقرار ساکنان در یک مزرعه، شاید در اطراف مشهد منحصربه‌فرد بوده باشد. رصد خاطرات اهالی قدیمی رده که سن‌وسال آن‌ها به دیدن فضای قدیمی این مزرعه قد می‌دهد، مؤید این موضوع است.

گزارش مربوط‌به این موضوع که «فاطمه سیرجانی» آن را تهیه و در روزنامه شهرآرا چاپ شده است، نشان می‌دهد که هویت رده، اصولا با شناخت و بررسی همین قلعه‌ها معنا پیدا می‌کند. طبق این گزارش و اظهارات اهالی قدیمی رده با سن بیش از نود سال، تعداد قلعه‌های این مزرعه بیشتر از سه تا بوده است.

آن‌ها در حافظه تاریخی خود نام‌هایی مانند «قلعه کهنه»، «قلعه گنابادی‌ها»، «قلعه نو»، «قلعه خردو»، «قلعه مَنتَقی (محمدتقی)»، «قلعه حاج‌رمضان» و... را حفظ کرده‌اند که روزگاری در مزرعه رده فعال بود و بعید به نظر می‌رسد که بتوان این همه «دِه» را در یک مزرعه نسبتا کوچک مانند رده فرض کرد.

نکته جالب دیگر این است که این قلعه‌ها، به دو نوع شخصی و اربابی تقسیم می‌شد؛ به‌عنوان نمونه قلعه «مَنتَقی» (محمدتقی) قلعه‌ای کاملا خصوصی محسوب می‌شد که احتمالا نام خود را از «محمدتقی جاودانی» گرفته بود؛ فردی که نام وی (در سند شماره ۱۰۲۴۱۷ مرکز اسناد آستان‌قدس‌رضوی) به تاریخ ۱۳۱۷ خورشیدی، با عبارت «ساکن مزرعه رده» ذکر شده است.

طبق گزارش شهرآرا، محصول عمومی در رده، گندم و جو بود و به‌ندرت در آن صیفی‌جات می‌کاشتند. بر کرانه غربی مزرعه، باغی مصفا و چندهکتاری قرار داشت که امروز بخش مهم آن در مسیر بولوار طبرسی‌شمالی قرار گرفته و از بین رفته است.

به نظر می‌رسد خرده‌مالکی در رده رونق نداشته و بیشتر اراضی غیرموقوفه آن در مالکیت یک نفر بوده است که برای ساکنان، به‌عنوان رعایا و کارگران کشاورزی، حکم ارباب را پیدا می‌کرد. از میان افرادی که این عنوان را داشته‌اند، نام «غلام‌حسین بلندری» در حافظه تاریخی مردم این منطقه باقی مانده است.

نکته دیگری که در گزارش شهرآرا وجود دارد و البته کامل نیست، موضوع ساخت نخستین مدرسه در رده است. نخستین مدرسه در این مکان، احتمالا در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی، در دو یا سه اتاق گلی که در حاشیه مزارع احداث شده بود، افتتاح شد. این دبستان که به «دبستان رده» مشهور بود، در سیل سال ۱۳۶۰ خورشیدی به‌کلی ویران شد و در آن سال، آقای بلندری بخشی از زمین‌های خود را که محل نگهداری احشام بود، به آموزش‌وپرورش واگذار کرد.

در این اراضی، مدرسه جدید احداث شد و به این ترتیب، رده، داشتن یک مدرسه واقعی را هم تجربه کرد. افزون‌بر این‌ها، حمام «درخشان» (خزینه) به‌عنوان قدیمی‌ترین حمام رده در ابتدای ورودی این مزرعه از جناح غربی قرار داشت؛ حمامی که در جریان سیل سال ۱۳۶۰ خورشیدی، به‌کلی ویران شد و بعد‌ها جایش را به حمامی به نام «رخشا» داد. سیل آن سال، نه‌فقط مدرسه و حمام، بلکه «قلعه کهنه» را نیز ویران کرد.

نخستین فعالیت‌های عمرانی در رده، پیش از پیوستن این مزرعه به محدوده شهری مشهد در سال ۱۳۶۶ خورشیدی، درست بعد از سیلی که از آن سخن گفتم، آغاز شد و گزارشی از این فعالیت را که عبارت بود از احداث یازده واحد مسکونی شصت‌وشش‌متری، در روزنامه خراسان، به تاریخ سوم آبان ۱۳۶۰ منتشر کردند.

 

نظری خاص به گورستان قدیمی

نکته دیگری که باید درباره تاریخ رده، مانند هر مزرعه و روستای اطراف مشهد بدانیم، سرگذشت قبرستان قدیمی این مزرعه یا به‌عبارت بهتر، روستاست که به‌دلیل مجاورت با مزارعی مانند تلگرد و محراب‌خان، باید از قدمتی بسیار برخوردار بوده باشد.

قبرستان رده در جنوب قلعه‌های پرتعداد آن و در فضایی که امروزه تقریبا به‌طورکامل در «صدمتری» واقع شده است، قرار داشت. محل قبرستان رده نسبت‌به فضای مزرعه بلندتر بود. اگر یادتان باشد، در شرح و توضیح مربوط‌به تاریخ تلگرد گفتم که امکان دارد مزار مشهور «میرعلی آمو» در نزدیکی تلگرد واقع بوده باشد.

با همین احتمال می‌توانیم رده را هم نامزد نزدیکی به این مکان مشهور تاریخی که امروز نشانی از آن در دست نیست، بدانیم؛ البته قرار گرفتن قبرستان رده بر فراز تپه، نمی‌تواند شاهدی بر قرار داشتن یک زیارتگاه در این مکان باشد؛ زیرا دلایل عقلانی‌تری مانند حفاظت مقابر از آفت سیل که اتفاقا در تاریخ این منطقه همیشه گریبان مردم را می‌گرفته است، وجود دارد.



* این گزارش سه‌شنبه ۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۱۴۱ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44